حتی اگر ما شروع به تجزیه و تحلیل رویکردهای تجاری و ساختن استراتژی های خود فقط در سطح بعدی این دوره خواهیم کرد ، که از درس بعدی آغاز می شود ، در حال حاضر ما یکی از رویکردهای نسبتاً محبوب برای تجارت را مطالعه خواهیم کرد. من تصمیم گرفتم بلافاصله پس از موضوع مدیریت ریسک ، یک درس در مورد میانگین و استراتژی Martingale ایجاد کنم. به زودی خواهید فهمید که چرا.
این تاکتیک در واقع می تواند نسبتاً بی ضرر نامیده شود ، زیرا ، برای آن ، 100 ٪ معاملات سودآور یک وضعیت عادی است. با پیشروی از داستان ، لازم است که بلافاصله بگوییم که یک تجارت ناموفق ، سپرده تجارت و عزت نفس معامله گر را به همراه آن می کشد.
فهرست مطالب
اصول سیستم Martingale
ما سیستم Martingale را به عنوان سیستم دستکاری در بازار فارکس در نظر خواهیم گرفت ، اما به طور سنتی ، این به عنوان راهی برای پیروزی رولت بازی بدون خطر از دست دادن ظاهر شده است. جوهر استراتژی در قوانین زیر نهفته است:
- بازیکن در یکی از دو رنگ رولت (به عنوان مثال قرمز) حداقل مقدار (به عنوان مثال ، 10 دلار) شرط می بندد.
- در صورت پیروزی ، بازیکن رنگ را تغییر داده و حداقل شرط بندی را دوباره ایجاد می کند.
- در صورت از دست دادن ، بازیکن رنگ را تغییر نمی دهد و پیشنهاد را دو بار افزایش می دهد (در مثال ما: 20 دلار برای رنگ قرمز).
بیایید حساب کنیم که اگر بازیکن 5 بار پشت سر هم از دست بدهد ، چه اتفاقی خواهد افتاد.
- 10 دلار - ما ضرر می کنیم
- 10 $*2 = 20 دلار - ما ضرر می کنیم
- 20*2 = 40 دلار - ما از دست می دهیم
- 40*2 = 80 دلار - ما از دست می دهیم
- 80 *2 = 160 دلار- ما از دست می دهیم
در کل ، برای 5 معاملات ما 10 + 20 + 40 + 80 + 160 = 310 دلار را از دست داده ایم. بازیکن همچنان به بازی خود ادامه می دهد ، شرط بندی را دو برابر می کند و شرط بندی را بر روی همان رنگ قرار می دهد.
با پیروزی در ششمین بار ، او 310 دلار را برای یک معامله باز می گرداند ، و به طور کامل باخت را برای تمام دور های قبلی به دست آورد. پس از پیروزی ، بازیکن رنگ را تغییر می دهد و دوباره از 10 دلار شروع می شود.
مضرات استراتژی Martingale
نکته مهم این است که کازینوها می توانند چنین استراتژی هایی را تشخیص دهند و به بازیکنان اجازه نمی دهند که برنده شوند. رولت الکترونیکی به راحتی الگوهای منظم را به رسمیت می شناسد و در کازینوهای واقعی می توانید از بازی خارج شوید. اصل دو برابر شدن مارتینگاله برای ما جالب است ، اما اول از همه به عنوان یک استراتژی مدیریت پول برای بازار فارکس. من دو اشکال اصلی این سیستم را می بینم.
اولین اشکال نیاز به نسبت بزرگی از نرخ پایه به کل سپرده است. همچنین ، محاسبه دقیقاً به آنچه که شما نیاز دارید بسیار دشوار است. حتی اگر نمونه رولت را مطالعه کنید ، برای محاسبه حاشیه چند ضرر در یک ردیف قرار می دهید؟برای 6 معاملات ، اندازه میزان شرط بندی به 320 دلار رسیده است ، در طول هفتم معامله 640 دلار خواهد بود و در طول هشتم بیش از هزار نفر خواهد بود. این بدان معنی است که برای هشت ضرر در یک ردیف ، میزان شرط بندی بیش از 100 بار رشد می کند (به طور دقیق تر ، 128 بار).
یک سؤال منطقی پیش می آید: سناریو چقدر واقع بینانه است ، وقتی نتیجه را حدس نمی زنید ، 5 ، 8 ، 10 بار پشت سر هم؟
به سختی کسی وجود دارد که بتواند پاسخ روشنی به این سوال بدهد. یکی از دقیق ترین راه ها برای حدس زدن چه حاشیه ای که شما نیاز دارید آزمایش استراتژی در شرایط دنیای واقعی است. نقطه ضعف دوم از اولی پیروی می کند و در این واقعیت نهفته است که کار با توجه به اصل نرخ دو برابر شدن ، در یک نقطه خاص وضعیت می تواند از کنترل خارج شود و معامله گر (بازیکن) می تواند مقادیر زیادی از بودجه را از دست بدهد. به عبارت دیگر ، متوقف کردن به موقع دشوار است.
اگر یک بازیکن 5 ، 8 ، 10 بار پشت سر هم از دست بدهد ، او فقط یک فکر در ذهن خود دارد: دفعه بعد که باید برنده شوم. او یک سری طولانی از بازندگان را به عنوان یک ناهنجاری که در دور بعدی به پایان می رسد ، درک می کند. در این لحظه مبلغ نرخ بسیار بالا است و بازیکن از پول خارج می شود. حتی اگر پارامترهای دیگر استراتژی ایده آل باشند ، اگر در پایان معامله گر نتواند متوقف شود و او قادر به تصمیم گیری منطقی نیست ، شکست اجتناب ناپذیر است.
نقطه ضعف سوم مستقیماً مربوط به بازارهای مالی و بازار فارکس به ویژه است. مشکل این است که ، بر خلاف رولت در کازینوها ، بازارهای مالی خطی نیستند. اگر در حالت اول 3 نتیجه ممکن (قرمز ، سیاه و صفر) داشته باشید ، می توانید به راحتی احتمال یک نتیجه یا نتیجه دیگر را محاسبه کنید و مقدار برنده در هر نتیجه ثابت است. این مورد در مورد تجارت نیست. برنده ها ثابت نیستند. اگر قیمت پیش می رود ، می توانید معامله را تکمیل کنید ، هنگامی که قیمت 20 امتیاز را پشت سر می گذارد ، یا می توانید صبر کنید و 100 امتیاز را انتخاب کنید.
نتیجه معامله خطی نیست. به عنوان مثال ، قیمت می تواند 20 امتیاز به یک طرف برسد ، به 10 امتیاز برگردد ، سپس 30 امتیاز بیشتر بدون توقف و برای چند ساعت در یک مکان بماند.
گسترش ، کمیسیون و مبادله ها تنظیمات کوچکی را برای عملکرد انجام می دهند. در استراتژی های مختلف ، هزینه های کارگزاری تأثیر متفاوتی بر عملکرد معامله گر دارد ، اما وجود گسترش و مبادله ها هنوز هم تجارت را از رولت متمایز می کند.
اگر می خواهید سیستم Martingale را به شکل خالص خود برای تجارت امتحان کنید ، این کار را در گزینه های باینری انجام دهید ، جایی که شرایط بسیار نزدیک به رولت است:
- پرداخت های ثابت
- دو نتیجه ممکن
آنچه را که در مورد این رویکرد فکر می کنید در نظرات بنویسید و چه نتیجه گیری هایی برای خودتان انجام داده است.
میانگین در فارکس
اگر روش Martingale متعلق به استراتژی های مدیریت پول باشد ، میانگین آن یک ابزار مدیریت ریسک است. برای شروع ، باید مفهوم متوسط قیمت افتتاح معامله را درک کنید.
بیایید فرض کنیم که شما یک موقعیت طولانی در جفت ارز یورو/USD برای 1. 5000 باز کرده اید. در این حالت ، میانگین قیمت افتتاح معامله 1. 5000 خواهد بود. مثال دیگر: شما یک موقعیت طولانی را برای 1. 5000 باز کردید و پس از یک حرکت جزئی از قیمت پایین ، موقعیت طولانی دیگری را در سطح 1. 4950 باز کردید. برای تعیین قیمت متوسط ، استفاده از ساده ترین فرمول به شرح زیر کافی است:
بنابراین ، میانگین قیمت موقعیت های باز فعلی در یورو / دلار (1. 5000 + 1. 4950) / 2 = 1. 4975 امتیاز است.
از نظر فنی ، میانگین به روش زیر در بازار فارکس انجام می شود:
- شما در حال گرفتن موقعیت هستید.
- قیمت برخلاف انتظارات شما است.
- در یک محدوده قیمت خاص ، شما موقعیت های معاملاتی جدید را در همان جهت می گیرید (مثالی بعداً آورده خواهد شد).
- هنگامی که قیمت در جهت شما پیش می رود ، باید به تدریج معاملات سودآور را انجام دهید و با بازده قیمت به سطح شروع ، اولین تجارت ، شما در حال حاضر سود دیگری برای بقیه معاملات دارید.
کمی بعد ، ما در مورد چگونگی شروع معاملات "در برابر بازار" و زمان تکمیل آنها بحث خواهیم کرد.
چرا دانستن قیمت متوسط لازم است؟
یک معامله گر باید میانگین قیمت معامله را بداند تا بفهمد که نقطه سربه سر در چه سطحی قرار می گیرد، یعنی زمانی که موقعیت معاملاتی به منطقه مثبت صعود می کند. وقتی یک پوزیشن لانگ برای 1. 5000 می گیریم، بدون هیچ محاسباتی می دانیم که اگر نرخ زیر 1. 5000 را پیدا کنیم، ضرر شناور خواهیم داشت و اگر نرخ بالای 1. 5000 باشد، سود شناور خواهیم داشت. اما اگر موقعیت خرید را در 1. 5000 بگیریم، چند مورد دیگر را در سطوح زیر می گیریم: 1. 4975، 1. 4950، 1. 4925 و 1. 4900، می توانیم محاسبه کنیم که نقطه سربه سر در سطح زیر است:
(1. 5000 + 1. 4975 + 1. 4950 + 1. 4925 + 1. 4900) / 5 = 1. 4950
بنابراین، صرف نظر از اینکه چه زمانی قیمت به علامت 1. 4950 باز می گردد و بالاتر می رود، موقعیت سودآور خواهد بود. در مارک 1. 5000، جایی که اولین معامله را افتتاح کردیم، از قبل سود ملموسی خواهیم داشت.
معامله گران در چه شرایطی موقعیت را به طور میانگین می گیرند؟
با قضاوت از تجربه من، معامله گران در چندین مورد میانگین موقعیت ها را دارند.
برای بدست آوردن موقعیت با حجم های کم و بهترین قیمت متوسط
بیایید یک استراتژی تجاری با ویژگی های زیر را تصور کنیم:
- شما در حال انجام معاملات میان مدت هستید و می خواهید یک موقعیت معاملاتی را حداقل برای چند هفته حفظ کنید.
- در حرکت بعدی حداقل چند صد امتیاز کسب خواهید کرد. و
- میانگین مقدار موقعیت شما 1 لات است.
در حال حاضر قیمت در محدوده قیمتی (تصاویر) قرار دارد. فاصله بین مرزهای بالا و پایین محدوده تقریباً 50 نقطه است. قیمت فعلی EUR/USD = 1. 5000 امتیاز. حداقل به سه روش می توانید موقعیت طولانی داشته باشید:
روش 1: باز کردن معامله با حجم 1 لات به قیمت بازار. این به این معنی است که در حال حاضر شما 1 معامله با حجم معاملاتی استاندارد خود را برای 1. 5000 باز خواهید کرد. میانگین قیمت موقعیت برابر با قیمت افتتاحیه خواهد بود.
روش 2: برای باز کردن یک موقعیت خرید، یک سفارش محدود خرید معلق تنظیم کنید. ما یک سفارش معلق برای خرید EUR/USD به قیمت 1. 4950 با حجم 1 لات قرار دادیم. هنگام باز کردن سفارش، میانگین قیمت برابر با قیمت افتتاحیه، یعنی 1. 4950 خواهد بود.
با این حال، معامله گر با این خطر مواجه است که روند صعودی بدون جهش به 1. 4950 آغاز شود. در این صورت، معامله باز نمی شود و معامله گر مجبور می شود یا آخرین قطار را بگیرد، موقعیت را با قیمت کمتری باز کند، مثلاً در 1. 5050 یا به طور کامل از بازار خارج شود.
روش 3: به تدریج موقعیت را باز کنید. برای انجام این کار، حجم معاملات استاندارد خود را به 5 قسمت تقسیم می کنیم.
برای آنچه ارزش دارد، من مشخص می کنم که در این مورد می توان انواع کاملاً متفاوتی را ارائه داد که یکی از آنها از طریق رویکرد Martingale تحقق می یابد. در این حالت، معامله اول می تواند با 0. 1 لات، معامله دوم با 0. 2، معامله سوم با 0. 4 و معامله بعدی با 0. 8 باز شود. شما همچنین می توانید موقعیت را با هر تعداد معامله جمع آوری کنید. به عنوان مثال، من برای 5 تراکنش در لات 0. 2 پوزیشن اختصاص دادم، اما ممکن بود مثلاً 2 معامله با حجم 0. 5 باز شود یا اولی با 0. 3 و دومی با 0. 7 باز شود. فرض کنید حجم معاملات را به قسمت های مساوی بین تمام موقعیت ها تقسیم کرده و سفارشات در حال انتظار را در فاصله 20 امتیازی قرار دهید. در نتیجه، لیست سفارش زیر را دریافت می کنیم:
- حد خرید — 0. 2 لات — 1. 4980
- حد خرید — 0. 2 لات — 1. 4960
- حد خرید — 0. 2 لات — 1. 4940
- حد خرید — 0. 2 لات — 1. 4920
- حد خرید — 0. 2 لات — 1. 4900
بنابراین، میانگین قیمت افتتاحیه خواهد بود:
(1. 4980 + 1. 4960 + 1. 4940 + 1. 4920 + 1. 4900) / 5 = 1. 4940
اگر معاملهگری معاملهای را با سفارشهای آستانه معلق باز کند، قیمت افتتاحیه مطلوبتری دریافت میکند، اما در عین حال با این خطر مواجه میشود که نتواند موقعیت را قبل از شروع حرکت اصلی به سمت Take Profit باز کند. جمع آوری یک موقعیت نه تنها با آستانه بلکه با دستورات توقف نیز امکان پذیر است. این به این معنی است که معامله گر با حرکت قیمت به سمتی که نیاز دارد، حجم معاملات را اضافه می کند. این تکنیک عمدتاً توسط آن دسته از معامله گرانی استفاده می شود که برای مبالغ بسیار زیاد (برای صندوق ها و سرمایه گذاران بزرگ) در بازارهای سهام موضع می گیرند. دلیل اینکه آنها این کار را انجام می دهند این است که آنها به سادگی نمی توانند حجم سهام یا معاملات آتی را که در بازار مورد نیاز است خریداری کنند. کمی مفصل تر توضیح خواهم داد.
فرض کنید می خواهید سهام یک شرکت کوچک فرانسوی را به قیمت یک میلیون دلار بخرید. در Depth of Market تعداد اپلیکیشن های فروش موجود در حال حاضر را مشاهده خواهید کرد. فرض کنید قیمت فعلی سهام 20 دلار است. با دیدن برنامه های معلق برای فروش سهام، متوجه می شوید که با 21 دلار می توانید 100 سهم، با 22 دلار، 200 سهم دیگر و غیره بخرید. اگر سعی کنید در بازار به قیمت یک میلیون دلار خرید کنید، بلافاصله کل حجم را برای فروش با محدوده قیمتی بسیار بالا خریداری خواهید کرد. در نهایت، اگر اولین سهام را به قیمت 20 دلار خریداری کنید، آخرین خریدها می تواند 60 دلار باشد و میانگین قیمت می تواند 2 تا 3 برابر بیشتر از قیمت اولیه باشد.
این یک مثال اغراق آمیز است، اما وضعیت مشابه در بورس با مکانیسم خاصی حل می شود. امیدوارم نکته اصلی را درک کرده باشید که بازیکنان بزرگ نمی توانند با یک تراکنش موفق به گرفتن موقعیت بزرگ شوند، بنابراین باید به تدریج آن را جمع آوری کنند. در این مورد، تسلط معامله گر در بدست آوردن سودآورترین قیمت متوسط ورودی است. بیایید در مورد دلایل دیگری صحبت کنیم که چرا یک معامله گر می تواند موقعیت خود را میانگین کند.
برای ایجاد بیشتر
تجربه نشان میدهد که در میان معاملهگران فارکس، تلاش برای کسب درآمد اضافی وجود دارد که دلیل اصلی میانگینگیری معاملات است. مثال زیر نشان می دهد که دقیقا در این مورد چه اتفاقی می افتد:
- معامله گر معتقد است که قیمت یورو/دلار آمریکا افزایش خواهد یافت و او موقعیت خرید یورو/دلار آمریکا را به قیمت 1. 5000 باز می کند.
- قیمت برخلاف انتظار معامله گران است
- معامله گر همچنان مطمئن است که قیمت افزایش خواهد یافت و در قیمت 1. 4950 موقعیت خرید دیگری باز می کند.
- همین اتفاق چندین بار در سطوح 1. 4926، 1. 4912 و 1. 4900 رخ می دهد.
اگر حجم معاملات در همه موقعیت ها یکسان بود، میانگین قیمت خروج به شرح زیر است:
(1. 5000 + 1. 4950 + 1. 4926 + 1. 4912 + 1. 4900) / 5 = 1. 4937. 6 امتیاز.
اگر قیمت به این مظنه بازگردد، موقعیت معاملاتی در سطح سربه سر خواهد بود. اگر در ابتدا حق با معاملهگر باشد و EUR/USD به بالای 1. 5000 برسد، سود بهطور قابلتوجهی بیشتر از آنچه در ابتدا برنامهریزی شده بود خواهد بود.
متأسفانه، در عمل، چنین معاملاتی منجر به از دست دادن کل سپرده تجاری می شود (آنها به زور توسط Stop Out بسته می شوند)، زمانی که وجوه رایگان برای تضمین موقعیت های باز در حساب تمام می شود. به نظر من این به دلایل زیر رخ می دهد:
- معامله گر در ابتدا برنامه ای ندارد که توضیح دهد در چه سطوحی حجم معاملات را اضافه می کند.
- هنگام میانگین گیری، معامله گر به جای محاسبه منطقی، با حرص و آز هدایت می شود.
معامله گر پلان B ندارد، در شرایط نامناسب نمی تواند موقعیت های زیان آور را خاتمه دهد اما با امید به شکستن قیمت به میانگین گیری ادامه می دهد.
به همین دلیل است که هم میانگین گیری و هم سیستم مارتینگل به عنوان قاتلان سپرده های تجاری در نظر گرفته می شوند.
پیش از داستان، موضع خود را در رابطه با این بیانیه بیان می کنم. من فکر می کنم که سازهای ذکر شده می توانند یک سلاح قوی در دست یک حرفه ای باشند، اما برای مبتدیان، چنین استراتژی هایی مناسب نیستند.
دلیل اصلی تخلیه سپرده احساسات و عدم توانایی در پیروی از استراتژی برنامه ریزی شده است. من خوشحال می شوم اگر خوانندگان من بتوانند تخمین هوشیارانه ای از این داشته باشند که آیا آنها می توانند موقعیت ضرر را ببندند به طور متوسط به موقع است. اگر اینطور نیست ، پس در این مرحله ارزش استفاده از چنین رویکردی در حساب واقعی نیست.
استراتژی معاملاتی مبتنی بر مارتینگال و استراتژی های متوسط
با ترکیب روش Martingale و میانگین ، ما با قوانین زیر یک استراتژی تجاری آماده تهیه می کنیم.
- ما باید نسبت بالایی از حجم معاملات استاندارد و حجم سپرده داشته باشیم. به عنوان مثال ، با حجم معاملات 0. 1 قطعه ، می توانید سپرده 1000 دلار یا بیشتر داشته باشید. این اعداد نمونه ای است و توصیه ای نیست. شما باید برای خودتان فکر کنید که چه اندازه سپرده قابل قبول خواهد بود.
- از نمودار ابزار تجارت (یا از شاخص ها) ، باید درک کنیم که در میان مدت یک روند جانبی (مسطح) وجود دارد. به عبارت دیگر ، در حال حاضر هیچ کارگردانی به سمت بالا یا پایین آمدن وجود ندارد. در چنین شرایطی بعید است که قیمت آن تا آنجا پیش برود که پول معامله گر تمام شود.
- ما باید یک قانون روشن داشته باشیم که براساس آن مواضع جدیدی را باز می کنیم. من می توانم گزینه های اساسی زیر را ارائه دهم:
- برای خروج از سفارشات آستانه در انتظار در هر محدوده قیمت خاص ، به عنوان مثال هر 50 امتیاز دیگر.
- برای باز کردن موقعیت در هر سطح پشتیبانی جدید (یا مقاومت).
به عنوان مثال ، اگر بازار را با کمک روش عملکرد قیمت تجزیه و تحلیل کنید ، می توانید به طور متوسط هنگام تجزیه قیمت سطح افقی. اگر پیرو تجزیه و تحلیل شمعدان هستید ، می توانید پس از ترکیبات شمعدانی خاص ، موقعیت جدیدی را باز کنید.
- هر موقعیت بعدی در یک جلد باز می شود که دو برابر بزرگتر از حجم قبلی است (اصل مارتینگاله). حتی بدون این نکته ، این استراتژی همچنان عملیاتی خواهد شد ، اما شما هم خطر احتمالی از دست دادن سپرده و سود بالقوه در معاملات را کاهش می دهید.
- لازم است یک قانون واضح برای موقعیت های بسته شدن داشته باشد. گزینه های زیر را پیشنهاد می کنم:
- موقعیت را در نقطه Breakeven ببندید. اگر دیدگاه شما در مورد بازار تغییر کرده باشد ، باید این کار را انجام دهید و دیگر انتظار افزایش بیشتر قیمت ها را ندارید (طبق مثال ما). در این حالت ، دستور معکوس (که به عنوان سودآوری خدمت می کند) یک نقطه بالاتر از نقطه Breakeven قرار می گیرد تا موقعیت با سود 1 امتیاز بسته شود. این یک جنبه کاملاً روانشناختی است. من الان روی این موضوع تمرکز نخواهم کرد. به طور کلی ، تفاوت بزرگی وجود ندارد که شما معامله را با صفر یا با سود 1 یا 2 امتیاز انجام دهید. شما با سرمایه اولیه خود که تجربه تجارت دیگری را کسب کرده اید ، ماندید. با توجه به همه پارامترها ، چنین تجارت می تواند موفقیت آمیز تلقی شود.
- هر معامله تجاری را در سطح افتتاح مورد قبلی ببندید. این طرح شبیه به اصل دومینو است. بیایید به یکی از نمونه های خود برگردیم که در آن موقعیت های طولانی زیر را باز کردیم:
محدودیت خرید - 0. 2 قطعه - 1. 4980 محدودیت خرید - 0. 2 قطعه - 1. 4960 محدودیت خرید - 0. 2 لات - 1. 4940 محدودیت خرید - 0. 2 لات - 1. 4920 محدودیت خرید - 0. 2 لات - 1. 4900
بنابراین ، ما آخرین معامله را برای 1. 4900 افتتاح کرده ایم ، در لحظه ای که قیمت در سطح 1. 4888 است. ما معامله را به ترتیب زیر انجام خواهیم داد. ما آخرین معامله را با قیمت افتتاحیه قبلی باز خواهیم کرد. یعنی در سطح 1. 4920.
تجارت که با قیمت 1. 4920 افتتاح شد ، در 1. 4940 تجارت بسته شده است که با قیمت 1. 4940 افتتاح شد ، در 1. 4960 تجارت بسته شده است که با قیمت 1. 4960 افتتاح شد ، در 1. 4980 تجارت بسته شده است. که با قیمت 1. 4980 باز شد ، در 1. 5000 بسته شده است
در نتیجه ، ما یک موقعیت تجاری (اولین) داریم و باید تصمیم بگیریم که با آن چه کار کنیم. همچنین ، ما قبلاً 100 امتیاز سود را در جیب من ثابت کرده ایم که به نظر من نتیجه عالی است.
مهم! بگذارید توجه شما را به یک نکته فنی جلب کنم.
در پلت فرم Metatrader ، شما نمی توانید برای همه موقعیت های باز یکت از دست بدهید. متوقف کردن از دست دادن را می توان برای یک تجارت خاص تعیین کرد. بنابراین ، برای بستن چندین موقعیت به طور همزمان ، شما باید یک ترتیب مخالف ایجاد کنید که حجم آن در مورد حجم کل موقعیت های باز که می خواهید بسته شود برابر است. به عنوان مثال ، اگر می خواهید یک دستور در انتظار برای بستن سه موقعیت طولانی قرار دهید که هر یک از آنها حجم 0. 2 دارد ، ما باید یک سفارش محدودیت فروش را با قیمت بالاتر از 1. 4940 با حجم 0. 6 قطعه صادر کنیم. اگر محاسبات مشخص نیست ، لطفاً در نظرات بنویسید ، من آنها را با جزئیات بیشتر توضیح خواهم داد.
- همه موقعیت های باز را همزمان ببندید.
اگر یک بار دیگر به مثال خود برگردیم ، با داشتن 6 موقعیت باز ، سود کل را با قیمت بالاتر از 1. 5000 تعیین می کنیم. این روش حداکثر سود را پیش بینی می کند زیرا اگر در مورد قبلی پس از بسته شدن 5 معاملات ، ما تعادل +100 امتیاز داشته باشیم ، در این حالت موارد زیر را خواهیم داشت: (1. 5000 - 1. 4980) + (1. 5000 - 1. 4940) + (1. 500 0-1. 4920) + (1. 5000 - 1. 4900) = 20 + 40 + 60 + 80 + 100 = 300 امتیاز سود شناور ، با در نظر گرفتن اولین معامله با افتتاح آن با قیمت 1. 5000. اگر معامله را ببندیم وقتی موقعیت اول نیز سود 20 امتیاز داشته باشد ، سود 300 نخواهد بود بلکه 420 امتیاز خواهد بود (اگر خود را به همین شماره رسیدید ، خودتان آن را حساب کنید و در نظرات بنویسید).
با 6 معاملات باز ، هنگامی که قیمت به سطح بالای 1. 5000 بازگردانده می شود ، هزینه هر مورد 6 برابر بزرگتر از لحظه افتتاح اولین تجارت خواهد بود.
چه روشی را ترجیح می دهم؟
انتخاب بین روشهای دوم و سوم ، مورد دوم را ترجیح می دهم. بله ، با یک تصادف خوش شانس ، روش سوم سودآور است. اما مورد دوم مزیت قابل توجهی دیگر دارد که من قبلاً به آن اشاره نکردم. سناریوی زیر را تصور کنید:
شما همان 6 معاملات را باز کرده اید ، و پس از افتتاح ششمین قیمت به سطح 1. 4950 بازگشت. آیا وقتی قیمت بالا می رود و به 1. 5000 باز می گردد ، نمونه ای را در نظر گرفته ایم؟و اگر دوباره پایین بیاید چه اتفاقی می افتد؟بیایید نتایج احتمالی را لیست کنیم:
- اگر بخشی از معاملات را بسته نشده باشید ، سود شناور آنها به یک ضرر شناور تبدیل می شود ، باید به یک قیمتی امیدوار باشید.
- اگر برخی از معاملات را با سود بسته اید ، انتخاب زیر را دارید:
- برای انجام هیچ کاری در انتظار بازگشت قیمت به 1. 5000 با ضرر شناور برای 3 معاملات باقی مانده.
- برای ثبت از دست دادن سه معاملات باقیمانده ، در نتیجه ، برای هر 6 موقعیت شما در یک منهای کوچک قرار خواهید گرفت ، اما اگر قیمت بیشتر شود ، سپرده تجارت را پس انداز می کنید.
- برای تنظیم دوباره محدودیت سفارش.
در این حالت ، سناریوی اصلی را که طبق آن 6 معاملات باز کرده اید تکرار کنید. موقعیت های طولانی دوباره در سطح 1. 4940 ، 1. 4920 و 1. 4900 باز خواهد شد. پس از افتتاح آنها ، مجدداً باید تصمیم بگیرید که چه زمانی سود یا ضرر را برای این مواضع بدست آورید.
با در نظر گرفتن تمام جوانب مثبت و منفی ، در بیشتر موارد من استراتژی را ترجیح می دهم که طبق آن هر معامله بعدی با قیمت افتتاحیه قبلی انجام شود. به عبارت دیگر ، من روشی کمتر سودآور اما کم خطر را انتخاب می کنم. من می دانم که این بخش از درس می تواند برای یک مبتدی بسیار دشوار باشد. من باید نظر شما را بدانم ، چقدر همه آنچه را که نوشتم واضح بود ، بنابراین من مشتاقانه منتظر نظرات شما در پایان درس هستم. من تمام نظرات را در مورد مقالات با دقت خواندم و نکته ای را برای گسترش جنبه هایی که به اندازه کافی برای کسی مشخص نبود ، گسترش می دهم.
قفل کردن موقعیت ها روی فارکس و ترک قفل
من پیشنهاد می کنم این ابزار را از نزدیک تجزیه و تحلیل کنید زیرا بندرت توسط معامله گران استفاده می شود ، اگرچه پتانسیل بسیار خوبی برای کاربرد دارد.
به عبارت ساده ، قفل کردن یک استراتژی است که به جای اینکه از دست دادن متوقف شود ، یک سفارش در انتظار را اعمال کنید تا یک موقعیت مخالف را با همان حجم باز کنید.
به عنوان مثال.
ما یک موقعیت طولانی را در جفت ارز یورو/USD برای 1. 5000 با حجم 1 قطعه افتتاح کردیم. برای مقایسه ، نوع زیر برای رفع ضرر در صورتی که قیمت برخلاف انتظارات شما باشد ، در دسترس است.
- یک سفارش از دست دادن را در سطح 1. 4950 قرار دهید. در این حالت ، 50 امتیاز از دست می دهید.
- برای قرار دادن سفارش توقف فروش با حجم 1 قطعه در سطح 1. 4950.
بیایید وضعیتی را که در زمان افتتاح این دستور رخ می دهد ، شرح دهیم. شما 2 موقعیت معاملاتی چند جهته باز با همان حجم خواهید داشت: یک موقعیت طولانی باز با قیمت 1. 5000 و یک بازه کوتاه با قیمت 1. 4950. از دست دادن شناور 50 امتیاز (1. 5000 منهای 1. 4950) خواهد بود. اگر قیمت از هر جهت تغییر کند ، ضرر شناور تغییر نمی کند. اگر قیمت با یک نقطه افزایش یابد ، از دست دادن موقعیت طولانی با یک امتیاز کاهش می یابد و ضرر در یک موقعیت کوتاه با یک نقطه افزایش می یابد. اگر قیمت با یک نقطه سقوط کند ، برعکس اتفاق می افتد.
چگونه از قفل خارج شویم؟
این یک سوال کلیدی است که پاسخ کاملا درستی برای آن وجود ندارد. به نظر من، شما باید بر استراتژی معاملاتی خود تکیه کنید. اولین چیز این است که تجزیه و تحلیل کنید که چرا یک موقعیت خرید باز کردید و چرا قیمت در مسیر درستی قرار نگرفت. به نظر می رسد صحیح ترین ادامه، جستجوی نقطه ای است که طبق استراتژی شما، قیمت باید جهت را تغییر دهد و بالا رود. این می تواند پس از سیگنال نشانگر مربوطه، یا مدل شمعدان معکوس، یا تشکیل سطح جدیدی از پشتیبانی و بازگشت از آن اتفاق بیفتد. هنگامی که نقطه محوری ظاهر می شود، سود را ثابت می کنیم (در مثال ما، برای یک موقعیت کوتاه)، و منتظر می مانیم تا قیمت به نقطه باز کردن اولین تراکنش (طولان) بازگردد. با ترکیب مناسبی از شرایط، مانند سناریوی اول، در استاپ ضرر ضرر نمی کنید، بلکه از یک تراکنش کوتاه پرسود نیز سود می برید. سمت معکوس قفل البته ممکن است قفل را به اشتباه ترک کنید و سپس در هر دو حالت ضرر خواهید داشت. سناریویی که ممکن است در آن اتفاق بیفتد به شرح زیر است:
- شما یک موقعیت خرید در یورو/دلار آمریکا به قیمت 1. 5000 باز می کنید.
- شما قفل (دستور توقف فروش با همان حجم) را در سطح 1. 4950 قرار می دهید.
- قیمت به 1. 4950 می رسد و قفل شما را باز می کند.
- پس از آن، قیمت بازگشته و در سطح 1. 5020 ثابت می شود.
- شما هنوز بر این باور هستید که با توجه به همه نشانه ها، قیمت بیشتر خواهد شد. شما نمی خواهید سود را در یک موقعیت خرید ثابت کنید (خیلی زود است)، و ضرر شناور در یک موقعیت کوتاه افزایش می یابد اگر قیمت بیشتر شود.
- شما یک موقعیت کوتاه را با تثبیت از دست دادن 70 امتیاز می بندید.
- پس از بستن یک معامله کوتاه، قیمت مجدداً کاهش می یابد و اکنون شما در حال حاضر ضرر شناور در موقعیت خرید دارید.
در این شرایط، معامله گر سه نتیجه ممکن دارد:
- یک معامله گر صبر می کند تا قیمت شروع به افزایش کند و یک موقعیت معاملاتی طولانی می تواند با سود بسته شود.
- اگر معاملهگر آن را قرار دهد، پوزیشن خرید روی توقف ضرر بسته میشود.
- معامله گر در صورت عدم استاپ ضرر سپرده را از دست می دهد.
از شما دعوت می کنم که خودتان در مورد آن فکر کنید و در نظرات بنویسید که به چه نتیجه ای می رسید.
در این یادداشت، من پیشنهاد میکنم درس مربوط به استراتژی Martingale و قفل کردن را تمام کنید. امیدوارم ازش لذت برده باشی. برای به خاطر سپردن بهتر مطالب، ایده های کلیدی این درس را بیان می کنم.