تحلیل تکنیکال در معاملات CFD و فارکس به مطالعه داده ها و نمودارهای تاریخی اشاره دارد تا معامله گران بتوانند معاملاتی با آموزش بهتر انجام دهند. همچنین مبنایی برای راهحلهای مختلف معاملاتی خودکار، مانند رباتهای معاملاتی است. لطفاً توجه داشته باشید، عملکرد گذشته همیشه راهنمای قابل اعتمادی برای عملکرد آینده نیست.
ابتدا باید نوع معاملهگر/سرمایهگذار آنها را تعیین کرد. شما باید تصمیم بگیرید که آیا برای مدت طولانی موقعیت دارید یا خیر یا سریع خرید و فروش می کنید. این تصمیم تعیین می کند که از کدام نمودارهای معاملاتی باید استفاده کنید. معاملهگران روزانه یا کسانی که سریعاً از موقعیتها خارج میشوند، بنابراین از نمودارهای روزانه و روزانه بیشتر از سرمایهگذارانی که خرید میکنند و برای مدت طولانیتری نگه میدارند، استفاده میکنند.
سطوح حمایت و مقاومت
سطح حمایت می تواند پایین ترین سطح قبلی باشد. سطح مقاومت می تواند نقطه اوج روز قبل یا بهتر به عنوان اوج شناخته شود. پس از شکسته شدن یک سطح مقاومت، اگر ابزاری که معامله می کنید دوباره کاهش یابد، معمولاً به سطح حمایت تبدیل می شود. هنگامی که ساز به سمت پایین حرکت می کند و تکیه گاه را می شکند، آنگاه این به پایین ترین حد جدید تبدیل می شود. با نگاهی دیگر، اگر ابزار از طریق سطح مقاومت بالاتر حرکت کند، این به اوج جدید تبدیل می شود.
ردیابی مجدد
ردیابی ها درصدی هستند. در طول هر روز معین (باز به بازارها)، ابزاری که در حال تماشا یا سرمایه گذاری در آن هستید، معمولاً معاملات روز قبل را دنبال می کند. فرقی نمی کند بالا یا پایین باشند. رایج ترین مورد استفاده پنجاه درصد است. ما همچنین از سطوح یک سوم، 38% و 2/3 استفاده می کنیم.
خطوط روند
ساده ترین راه برای شروع تحلیل، یادگیری و اعمال خطوط روند است. اولین کاری که باید انجام دهید این است که یک خط مستقیم بکشید که دو نقطه در نمودار شما را به هم وصل کند. برای نشان دادن یک خط روند که در حال افزایش است، دو نقطه پایین را پشت سر هم و برای خط روندی که در حال کاهش است، دو قله مستقیم را به هم وصل کنید. توجه داشته باشید که معمولاً بازار (قیمت) قبل از از سرگیری روند به سمت یک خط روند عقب مینشیند. وقتی قیمت یک خط روند را می شکند، این پایان یک روند است. هر چه یک خط روند طولانی تر باشد، بیشتر آزمایش شده است و اهمیت آن بیشتر است. توجه داشته باشید که یک خط روند زمانی معتبر می شود که بازار آن را 3 بار لمس کند.
میانگین های متحرک
وقتی به دنبال سیگنال خرید و فروش هستید، به میانگین متحرک نگاه می کنید. این میانگین ها به شما می گویند که آیا روند موجود هنوز در جریان است یا خیر. مراقب باشید: اینها تغییرات روند را که به عنوان معکوس شناخته می شوند، پیش بینی نمی کنند. معامله گران معمولا از دو میانگین متحرک استفاده می کنند. حرکات بالاتر و پایین تر از میانگین های 20 و 40 روزه بسیار محبوب هستند. میانگین های 5 و 20 روزه برای کسانی که به سرعت معامله می کنند بسیار محبوب هستند.
اسیلاتورها
به منظور شناسایی شرایط خرید یا فروش بیش از حد در بازارها، معمولاً از نوسانگرها استفاده می شود. اینها اغلب به معامله گر هشدار می دهند که بازار یا افزایش یافته است یا بازار بیش از حد سقوط کرده است و تغییری قریب الوقوع است. شاخص قدرت نسبی یا RSI و Stochastics محبوب ترین نوسانگرهایی هستند که یک معامله گر استفاده می کند. این مقیاس ها از 0 تا 100 هستند. RSI: اگر مقیاس بیش از 70 باشد، به این معنی است که بیش از حد خرید شده است. اگر ترازو زیر 30 باشد، بیش از حد فروخته می شود. برای Stochastics، سطح خرید بیش از حد 80 و سطح فروش بیش از حد 20 است.
اسیلاتورها
به منظور شناسایی شرایط خرید یا فروش بیش از حد در بازارها، معمولاً از نوسانگرها استفاده می شود. اینها اغلب به معامله گر هشدار می دهند که بازار یا افزایش یافته است یا بازار بیش از حد سقوط کرده است و تغییری قریب الوقوع است. شاخص قدرت نسبی یا RSI و Stochastics محبوب ترین نوسانگرهایی هستند که یک معامله گر استفاده می کند. در حال حاضر، این مقیاس ها از 0 تا 100 هستند. RSI: اگر مقیاس بیش از 70 باشد، به این معنی است که بیش از حد خرید شده است. اگر ترازو زیر 30 باشد، بیش از حد فروخته می شود. برای Stochastics اشباع خرید 80 و اشباع فروش 20 است.
جزئیات بیشتر در صفحه شرایط و هزینه های معاملاتی ما.
سوالات متداول اصلی تحلیل فنی
برخی افراد ادعا می کنند که هیچ رابطه واقعی بین حرکت گذشته قیمت ها و حرکت آینده قیمت ها وجود ندارد و تحلیل تکنیکال را نامعتبر می کند. با این حال، به راحتی می توان دریافت که الگوهایی در قیمت ها وجود دارد که می توان از آنها برای پیش بینی حرکات بازار از طریق تحلیل تکنیکال استفاده کرد. چندین نظریه وجود دارد که چرا این درست است. یکی این است که الگوهای نمودار عملکرد ذاتی یک بازار حراج را نشان می دهد و بنابراین ارزش پیش بینی را ارائه می دهد. دیگری این است که سفارشات حول سطوح مهم روانشناختی جمع می شوند. و برخی تئوری میکنند که تحلیل تکنیکال نوعی خودشکوفایی است، زیرا بسیاری از معاملهگران معتقدند قیمتها باید معکوس شوند یا در سطوح خاصی ادامه پیدا کنند.
این از بسیاری جهات به سبک یا استراتژی معاملاتی شما بستگی دارد. یک معامله گر نوسان احتمالاً در مقایسه با یک اسکالپر از اندیکاتورهای متفاوتی استفاده می کند. برخی از تحلیلگران ادعا می کنند که حمایت و مقاومت مهمترین سطوح هستند زیرا تقریباً به عنوان بخشی از هر شاخص فنی وجود دارند. سطوح حمایت و سطوح مقاومت زمانی که توسط دو یا چند اندیکاتور مختلف تایید شوند «مهم» می شوند و استفاده از چند اندیکاتور می تواند استراتژی های معاملاتی بسیار قدرتمندی را ارائه دهد.
واگرایی زمانی است که دو شاخص در یک جهت حرکت نمی کنند حتی اگر معمولاً انتظار می رود این کار را انجام دهند. در حالی که این ممکن است سردرگمی ایجاد کند، واگرایی ها اغلب نشانگر یک نقطه عطف قابل توجه در بازار هستند. به عنوان مثال، یک اسیلاتور ممکن است نشان دهنده ضعف در بازار باشد، حتی اگر قیمت همچنان بالاتر باشد. با این حال، واگرایی باید با احتیاط معامله شود، زیرا می تواند برای مدت طولانی ادامه داشته باشد و معمولا سیگنال های به موقع برای معامله ارائه نمی دهد.