بازار سهام چگونه کار می کند

  • 2022-06-11

کلمه "سهام" از روزهای اولیه ای که شرکت ها را "شرکت های سهامی" می نامیدند سرچشمه می گیرد. کلمه سهام به معنای "مجموعه کالاها، مواد خام و غیره است که برای تجارت، ساخت و ساز یا به عنوان انبار ذخیره می شود". شرکت‌های سهامی زمانی تشکیل شدند که مردان به طور مشترک برخی از سهام خود (یا پول برای خرید سهام) مانند کشتی‌ها، کالاها، دسترسی به کارمندان ماهر، زمین، ساختمان‌ها و غیره را برای تشکیل یک شرکت تجاری بزرگ که به عنوان یک شرکت اجاره‌ای شده بود، جمع کردند. شرکت سهامی. امروزه از کلمه سرمایه برای توصیف چیزی استفاده می شود که زمانی سهام نامیده می شد. معنای تاریخی سهام امروزه مانند «سهام زنده» و «سهام مسکن» باقی مانده است.

گواهی مالکیت جزئی در شرکت سهامی مبنی بر سهم مالکیت و قابل خرید و فروش می باشد. در نهایت به گواهی های سهامی که نشان دهنده مالکیت سهام سرمایه شرکت سهامی است، صرفاً «سهام» یا «سهام» گفته می شود.

اولین شرکتی که از طریق عرضه سهام عمومی که سهام بعداً به طور فعال معامله می شد، پول جمع آوری کرد، شرکت هند شرقی هلند بود که با حروف اول هلندی خود به نام VOC شناخته می شد. VOC در سال 1602 پول جمع آوری کرد. در حالی که همیشه امکان فروش سهام وجود داشت، در ابتدا به عنوان سرمایه گذاری بلند مدت نگهداری می شد. بازار معاملاتی فزاینده‌ای برای این سهام VOC در طول دهه‌ها بیشتر در آمستردام ایجاد شد

دو بخش بازار سهام

بورس اوراق بهادار را می توان به دو بخش عمده تقسیم کرد.

1. بازار اولیه، که به طور توصیفی می‌توان آن را بازار افزایش پول نامید، که در آن شرکت‌ها سهام را به سرمایه‌گذاران می‌فروشند و پولی را دریافت می‌کنند (که به عنوان سرمایه نیز نامیده می‌شود) که معمولاً در دارایی‌های لازم برای انجام تجارت خود سرمایه‌گذاری می‌کنند. همچنین در این بازار شرکت های (موفق) (در نهایت) به سهامداران سود سهام صادر می کنند. معاملاتی که در این بازار اولیه (افزایش پول) رخ می دهد شامل موارد زیر است:

  • یک شرکت معمولاً در ابتدای تشکیل، سهام را به تعداد کمی از سرمایه گذاران می فروشد و سپس ممکن است (یا ممکن است) مجدداً در تاریخ های بعدی سهام منتشر کند.
  • شرکتی که مایل است به صورت عمومی در بورس اوراق بهادار معامله شود، معمولاً سهام را از طریق یک پیشنهاد عمومی اولیه ("IPO") به تعداد بسیار بیشتری از سرمایه گذاران می فروشد.
  • پس از IPO ممکن است دیگر نیازی به انتشار سهام نباشد، اما اگر بخواهد سرمایه خود را برای سرمایه گذاری افزایش دهد، ممکن است به صورت دوره ای سهام اضافی را در یک "پیشنهاد ثانویه" منتشر کند.
  • بسیاری از شرکت های بازرگانی عمومی نیز گزینه های سهام را صادر می کنند و در صورت استفاده از این نتیجه ، این است که شرکت در ازای مبلغ چهره سهام ، سهام اضافی را صادر می کند.
  • برخی از شرکت ها همچنین گاهی اوقات برای خرید سهام از سرمایه گذاران خود پیشنهاد می دهند.
  • شرکت های موفق در نهایت سود سهام سرمایه گذاران را صادر می کنند.

این بازار اولیه (جمع آوری پول) شامل سهام معاملاتی با سایر سرمایه گذاران نیست. یک سرمایه گذار در بازار اولیه باید با جمع آوری سود سهام نسبت به آینده نامشخص ، بازده معقول سرمایه گذاری را بدست آورد. احتمال اضافی این است که خود شرکت ممکن است برای خرید سهام خود ارائه دهد. بنابراین یک سرمایه گذار می تواند بازده خوبی داشته باشد بدون اینکه سهام دیگر با سایر سرمایه گذاران تجارت کند.

تاریخ ثابت می کند که سرمایه گذاران در کل و به طور متوسط بازده معقولی را در بازار اولیه (جمع آوری پول) دریافت کرده اند-یعنی با سرمایه گذاری پول آنها در شرکت ها و جمع آوری سهم طرفدار آینده خود از سود سهام (بدون تجارت سهام). چنین سرمایه گذاران از نظر تاریخی بازده کافی را از طریق سود سهام دریافت کرده اند تا آنها را برای جلوگیری از استفاده های فوری و جایگزین از سرمایه خود در ازای سود سهام نامشخص آینده ، جلب کنند. این از رویکرد خرید و نگه داشتن بازار پشتیبانی می کند-به طور متوسط بازده بلند مدت قابل اعتماد را ایجاد می کند.

وقتی می گوییم شرکت ها در بازار سهام پول جمع می کنند ، در این بازار اولیه (جمع آوری پول) است که آنها این کار را انجام می دهند.

توسعه بازار اولیه (جمع آوری پول) نقش زیادی در ایجاد شرکت های اولیه تجارت و تولید در اروپا و تأمین اعتبار انقلاب صنعتی و دستاوردهای فناوری متعاقب آن داشت. این نقش بسیار زیادی در آوردن استاندارد زندگی و بهره وری ما به سطح امروز داشته است.(همه بازار اصلی را تگرگ می کنند!). وجود بازار اولیه نیز مستقیم و بلافاصله به توسعه بازار تجارت منجر شد.

2. بازار ثانویه (یا بازار تجارت) جایی است که سرمایه گذاران گواهی سهم خود را با یکدیگر تجارت می کنند. این "بازار سهام" است که ما معمولاً آن را می دانیم. این بازار ثانویه (تجارت) همان چیزی است که تقریباً همه توجه رسانه ها را جلب می کند.

هنگامی که یک شرکت گواهی سهم را در بازار اولیه (جمع آوری پول) به فروش می رساند ، این سهم ممکن است بعداً بارها در بازار ثانویه (معاملات) تجارت کند.

از نظر تئوری ، بازار اولیه (جمع آوری پول) می تواند بدون بازار ثانویه (تجارت) وجود داشته باشد. در واقعیت ، بازار ثانویه از چندین روش مهم از بازار اصلی پشتیبانی و تقویت می کند:

  • بازار ثانویه (تجارت) نقدینگی را فراهم می کند تا یک سرمایه گذار در بازار اولیه (جمع آوری پول) بتواند بدون نیاز به صبر و جمع آوری سود سهام در آینده نامحدود ، سرمایه گذاری را از بین ببرد. بدون این نقدینگی سرمایه گذاران تمایلی به سرمایه گذاری در بازار اولیه ندارند و اگر این کار را می کردند ، می خواستند بازده مورد انتظار بیشتری داشته باشند. هزینه جمع آوری پول بسیار بیشتر خواهد بود. بسیاری از شرکت ها هرگز قادر به جمع آوری پول نبودند. به طور خلاصه ، دنیای پیشرفته ای که ما در آن زندگی می کنیم ، اگر بازار ثانویه وجود نداشته باشد ، احتمالاً قرن ها به تأخیر می افتد.(همه بازار ثانویه را سلام می کنند!)
  • بازار ثانویه (تجارت) "کشف قیمت" را فراهم می کند. ارزش اساسی هر سهم (تخمین دشوار) "ارزش فعلی" جریان سود سهام آینده است که از نگه داشتن آن سهم انتظار می رود. بازار ثانویه به سرمایه گذاران اجازه می دهد تا به ارزش مورد انتظار رای دهند یا شرط بندی کنند.

شرکت ها به طور غیرمستقیم تحت تأثیر ارزش تجارت سهام خود در بازار ثانویه (تجارت) قرار می گیرند. اگر سهام آنها تجارت بیشتری داشته باشد ، در صورت انتخاب این کار ، می توانند به راحتی وجوه اضافی را در بازار اولیه (جمع آوری پول) جمع کنند. برعکس ، اگر سهام آنها پایین تر باشد ، زمان بیشتری برای جمع آوری بودجه اضافی در بازار اولیه ، زمان دشوارتر (در صورت غیرممکن) خواهد داشت.

بنابراین سرمایه گذاران می توانند حداقل چهار هدف از بازار ثانویه (تجارت) استفاده کنند:

  1. برای ورود به بازار با خرید سرمایه گذاران موجود به جای انتظار تا زمانی که شرکت ها مایل به جمع آوری پول در بازار اولیه (جمع آوری پول) باشند.
  2. به جای انتظار برای جمع آوری سود سهام در آینده نامحدود ، از سرمایه گذاری در هر زمان و سرمایه گذاری کنید.
  3. تجارت به دور از شرکتهایی که بیش از سود سهام آینده می فروشند ، احتمالاً ارزش و به سمت سهام با قیمت معامله دارند.
  4. تجارت با سهام که انتظار دارند قیمت آن افزایش یابد (حتی اگر به طور موقت و صرف نظر از ارزش اساسی) و دور از سهام که انتظار دارند قیمت آن کاهش یابد.

خبر بد در مورد بازار ثانویه (تجارت).

سرمایه گذاران در کل همیشه در بازار ثانویه (تجارت) پول خود را از دست می دهند.

سود سهام در بازار اولیه (جمع آوری پول) پرداخت می شود و سهام معاملاتی به طور مستقیم میزان سود سهام را که یک شرکت در نهایت پرداخت می کند تغییر نمی دهد.(استدلال می تواند مطرح شود که بازار ثانویه به طور غیرمستقیم بر بازار اصلی تأثیر می گذارد با مشخص کردن کدام شرکت ها قادر به جمع آوری بودجه اضافی در بازار اولیه هستند. پرداخت می کند).

برای هر تجارت که برای یک سرمایه گذار با خرید سهم در قیمت معامله ای سودآور است ، یک ضرر مساوی و مخالف توسط سرمایه گذار (های) در آن طرف تجارت متحمل می شود. این در تضاد شدید با بازار اولیه (جمع آوری پول) است که در صورت بهبود ثروت یک شرکت ، همه سرمایه گذاران پول بیشتری کسب می کنند و هیچ سرمایه گذار در نتیجه سودآوری یک شرکت پول از دست نمی دهد. همچنین ، برای هر سهمی که معامله می شود ، شخص ثالث کمیسیون ایجاد می کند. بنابراین سهام معاملاتی در نهایت یک بازی جمع منفی است. سرمایه گذاران در کل باید همیشه از جنبه معاملاتی سرمایه گذاری پول خود را از دست بدهند.

با این وجود ، این تجارت ضروری است و از بازار اصلی (جمع آوری پول) پشتیبانی می کند. و ، معامله گران حیرت انگیز (یا خوش شانس تر) با هزینه معامله گران کمتری (یا بدشانس) درآمد کسب می کنند. اما همه معامله گران باید بدانند که در نهایت درگیر بازی هستند که به وضوح در برابر بیشتر آنها جمع شده است. کارگزاران همیشه کمیسیون می گیرند و معامله گران در کل باید همیشه از دست بدهند.

تجارت در نهایت تمرینی در تلاش برای پیشی گرفتن سایر سرمایه گذاران است. در مقابل ، سرمایه گذاری در بازار اولیه (جمع آوری پول) در نهایت تمرینی برای کسب درآمد از مشتریان شرکتهای تجاری است. این یک اعمال تأمین اعتبار برای فروش یک محصول یا خدمات با سود است.

حتی اگر معاملات در یک تمرین از دست رفته در کل باشد ، تقریباً همه سرمایه گذاران انجام می دهند و باید در برخی معاملات شرکت کنند. بورس سهام اغلب سهام را در قیمت های غیر منطقی و سایر سهام در آنچه به نظر می رسد از نظر غیر منطقی پایین است ، ارائه می دهد. سرمایه گذاران برای استفاده از این امر تجارت می کنند. یک سرمایه گذار تجاری نیازی به پیشی گرفتن از همه سرمایه گذاران دیگر ندارد. اما یک معامله گر باید تا حدودی بیش از 50 ٪ از زمان "درست" باشد تا هزینه های کمیسیون را تأمین کند و هنوز هم در تجارت سود کسب کند. سطح مشخصی از فعالیت معاملاتی برای عملکرد مناسب سرمایه گذاری کاملاً ضروری است. با این حال ، لازم نیست که هیچ سرمایه گذار فردی بیش از حد بسیار کمتری از تجارت شرکت کند.

با هوشمندی سایر سرمایه گذاران

یک استراتژی سرمایه گذاری "صندوق شاخص" به یک سرمایه گذار اجازه می دهد تا میانگین جمعیت تجارت را دنبال کند اما با حداقل هزینه معاملات. این میانگین بازده را در حداقل هزینه های کمیسیون یا مدیریت سرمایه گذاری فراهم می کند. یک استراتژی شاخص به خارج از سرمایه گذاران دیگر متکی نیست و در دراز مدت بازده آن را از سود سهام و پتانسیل سود شرکت ها و نه از سایر سرمایه گذاران ناشی می کند.

همه و تمام استراتژی هایی که هدف از ارائه بازده بهتر از میانگین است ، باید با تعریف متکی به خارج از سرمایه گذاران دیگر باشد تا بازده متوسط بالاتر را بدست آورند. واضح است که فقط اقلیت سرمایه گذاران می توانند بالاتر از بازده متوسط باشند.

کلیه استراتژی ها به جز خرید و نگه داشتن پرتفوی های انتخاب شده به طور تصادفی و تلاش برای سرمایه گذاری در فهرست سرمایه گذاران دیگر. همانطور که در بالا ذکر شد ، این همیشه یک بازی از دست دادن برای سرمایه گذاران در کل است ، پس از در نظر گرفتن هزینه های معاملات. تجارت فنی و زمان بندی کل بازار یا سهام فردی بدیهی است که برای پیشی گرفتن سایر سرمایه گذاران طراحی شده است. این واقعیت کمتر واضح است که حتی استراتژی های سرمایه گذاری ارزش مانند خرید سهام کم P/E یا انتخاب فقط شرکت های "خوب" با مزایای پایدار نیز به منظور ضرب و شتم میانگین بازار به سرمایه گذاران دیگر متکی هستند. برای اینکه برخی از سرمایه گذاران بازار را مورد ضرب و شتم قرار دهند ، مشخص است که دیگران مجبورند بازار را تحت تأثیر قرار دهند.

خبر خوب در این زمینه این است که به نظر می رسد واضح است که اکثر سرمایه گذاران تخصص کمی در سرمایه گذاری دارند یا اصلاً تخصص ندارند و اغلب از منابع غیر جزئی مانند کارگزاران مشاوره می گیرند. منطقی به نظر می‌رسد که سرمایه‌گذاران تحصیل‌کرده‌تر که دانش، کوشش یا اطلاعات درونی را به کار می‌گیرند، در واقع بتوانند از جمعیت پیشی بگیرند. در بیشتر زمینه‌های تلاش، مانند ورزش، بااستعدادترین و سخت‌کوش‌ترین "مبارزان" به طور مداوم بیش از 99٪ از رقبای خود را شکست می‌دهند. با در نظر گرفتن این دیدگاه، برای با استعدادترین و سخت کوش ترین سرمایه گذاران باید این امکان وجود داشته باشد که به راحتی عملکرد متوسط را شکست دهند.

با این حال، تجزیه و تحلیل نشان داده است که پس از کمیسیون معاملات، شکست مداوم میانگین بازار بسیار دشوار است. من معتقدم که شکست دادن میانگین مستلزم به کارگیری مداوم و سخت کوش یک روش شناسی هوشمند است.

مفاهیم، خلاصه و توصیه ها:

سرمایه گذاری در مشاغل به طور متوسط در بلندمدت سودآور است. پرتفوی متنوعی از سرمایه گذاری در کسب و کارها در درازمدت بازده خوبی را به همراه خواهد داشت. سرمایه گذاری مستقیم فقط در بازارهای اولیه (افزایش پول) معمولاً امکان پذیر نیست زیرا دسترسی به طیف متنوعی از مکان های خصوصی و پیشنهادات عمومی اولیه دشوار است. علاوه بر این، چنین استراتژی در ابتدا منجر به این می شود که تمام پول در شرکت های جدیدتر و کمتر بالغ قرار گیرد. بهترین راه برای شبیه‌سازی میانگین سرمایه‌گذاری در بازار اولیه احتمالاً سرمایه‌گذاری در صندوق‌های شاخص سهام است.

معاملات و همه روش‌های انتخاب سهام (از جمله استراتژی‌های مبتنی بر ارزش محافظه‌کارانه) تمرین‌هایی برای پیشی گرفتن از سرمایه‌گذاران دیگر هستند و (پس از دریافت کمیسیون) در مجموع یک بازی بازنده غول‌پیکر برای سرمایه‌گذاران هستند. شکست دادن جمعیت مستلزم آن است که سرمایه گذار از یک استراتژی تا حدی نامحبوب پیروی کند و به تجزیه و تحلیل دقیق یا اطلاعات داخلی (یا دسترسی به آن ها) نیاز دارد. این استراتژی باید حداقل تا حدی نامطلوب باشد، زیرا به وضوح نمی‌توانید با پیروی از جمعیت، بر جمعیت پیروز شوید. سرمایه‌گذاران نباید وارد بازی معاملاتی فعال یا حتی بازی انتخاب سهام شوند، مگر اینکه دلیل موجهی برای این فکر داشته باشند که می‌توانند بازی‌ای را ببرند که طبق تعریف کمتر از 50 درصد می‌توانند برنده شوند.

با سرمایه‌گذاری در صندوق‌های شاخص، سرمایه‌گذاران می‌توانند بازدهی متوسطی داشته باشند، که به دلیل هزینه‌های معاملاتی پایین، پس از در نظر گرفتن کمیسیون‌ها، بسیار بالاتر از میانگین خواهد بود.

نتیجه اجتناب ناپذیر این است که اکثر سرمایه گذاران بلندمدت سهام باید به شدت در صندوق های شاخص سرمایه گذاری کنند، مگر اینکه دلایل محکمی برای این باور داشته باشند که می توانند به طور مداوم از سایر سرمایه گذاران پیشی بگیرند.

به طور تصادفی، تئوری پورتفولیو به همین نتیجه می رسد، بر اساس ریسک تعدیل شده، شاخص بازار جایی است که سرمایه گذاران باید سرمایه گذاری های سهام خود را قرار دهند. حتی اگر سرمایه‌گذار نسبت به نوسانات شاخص بیزاری زیادی داشته باشد و اهداف دیگری مانند ثبات بازدهی داشته باشد، تئوری مالی روشن است که این امر از طریق تعدیل نسبت سرمایه‌گذاری‌ها در صندوق شاخص و نسبت سرمایه‌گذاری‌های بدون ریسک به بهترین نحو انجام می‌شود..

آن دسته از سرمایه گذارانی که واقعاً می توانند به طور مداوم بازار را شکست دهند (و احتمالاً تعداد آنها کم است) قطعاً باید این کار را انجام دهند زیرا به طور بالقوه می توانند بازدهی بسیار بالاتر از متوسط ​​به دست آورند.

ممکن است دنبال کردن استراتژی‌های برنده تاریخی مانند سرمایه‌گذاری در سهام با P/E پایین یا حتی معاملات مبتنی بر حرکت، شایستگی داشته باشد. اما این استراتژی‌ها اگر بیش از حد محبوب شده باشند، نمی‌توانند بازار را شکست دهند. باز هم، شما نمی توانید با پیروی از جمعیت، جمعیت را شکست دهید.

از آنجایی که صندوق‌های سرمایه‌گذاری مشترک بسیار محبوب هستند، پس از هزینه‌ها، هیچ احتمالی وجود ندارد که میانگین صندوق سرمایه‌گذاری مشترک از شاخص عبور کند. انتظار می رود بازده بازار آتی به طور متوسط تنها حدود 7 تا 8 درصد باشد. بنابراین کارمزدها و هزینه‌های مدیریت صندوق سرمایه‌گذاری مشترک حدود 2 درصد عملاً تضمین می‌کند که متوسط صندوق سرمایه‌گذاری مشترک در بلندمدت نزدیک به 2 درصد کمتر از صندوق‌های دارای شاخص هزینه کمتر عمل می‌کند.

قابل توجه است که تقریباً کل جامعه مالی متشکل از انبوهی از مشاوران و کارگزاران از همه نوع وجود دارند تا از این ایده که اکثر سرمایه گذاران می توانند و باید تلاش کنند بازار را شکست دهند و سود ببرند، وجود دارند. واقعیت این است که اکثریت بزرگ سرمایه‌گذاران دلیل خوبی برای فکر کردن به اینکه می‌توانند به طور مداوم بازار را شکست دهند، ندارند و باید به صندوق‌های شاخص پایبند باشند تا نتایج خود را بهبود بخشند و پس از کمیسیون، آن‌ها را تا حد متوسط بالا ببرند.(کلیه صندوق های شاخص تگرگ!). تمام تلاش‌ها برای شکست دادن میانگین، طبق تعریف، منجر به عملکرد کمتر (به طور متوسط) پس از در نظر گرفتن هزینه‌های معاملاتی از میانگین می‌شود.

با این حال، برخی از سرمایه گذاران هوشمند واقعاً به طور مداوم میانگین را شکست خواهند داد. اما نیازمند مهارت و به کارگیری مجدانه یک روش شناسی هوشمند است. سرمایه گذاران غیر ماهر (از جمله کسانی که از صندوق های سرمایه گذاری مشترک استفاده می کنند و اکثر مشاوران) شرط بندی می کنند که می توانند بازار را شکست دهند، باید بدانند که ریاضیات در برابر آنها انباشته شده است.

20 اکتبر 2002 (با ویرایش های جزئی در 9 آوریل 2018) Shawn Allen، CFA، CMA، MBA، P. Eng.

برچسب ها

ثبت دیدگاه

مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : ۰
قوانین ارسال دیدگاه
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.